نــا گــفـــته هـا ...

وقتشه که با خدا آشتی کنیم!

  توی خیابون تصادف میشه. دو طرف میان پایین. طرف اول قبل از هر صحبتی و نگاهی بدون قضاوت هرچی بد و بیراهه  نثار طرف دیگه می کنه! و طرف دوم هم چند تا روش میذاره و به طرف اول تحویل میده! و همینطور ادامه پیدا می کنه... کلی ترافیک میشه؛ حرمت دو طرف شکسته میشه و فضای اون منطقه جو بدی به خودش میگیره و هزارتا اتفاق ناخوشایند دیگه که اعصاب همه رو خورد می کنه می افته ... فقط و فقط به خاطر یه تصادف کوچیک (یا حتی یکم بیشتر).

آخه چی میشه   ........

ادامه مطلب

نوشته شده در  جمعه 1 فروردين 0برچسب:خوشرویی,ناگفته ها,چند نگفته,,ساعت 11:41 بعد از ظهر  توسط علیـــرضا 

 درد     ،   نوشت    ...

سلام بچه ها !

نمیدونم از کجا شروع کنم؟!

من تا یک ماه دیگه به اینترنت نمیام ...و مطالبم به روز نمیشه!

 نه شارژ ADSL م تموم شده ... نه لپ تاپم خرابه ! و یا هر علت دیگه ای که فکرش رو بکنید.

من به خاطر این که خیلی کم وقت میکنم به اینترنت سر بزنم، وقتی یه وقتی پیدا می کنم، طولانی میشینم. شاید 3 یا 4 ساعت!!! و همه ی کارای عقب موندم رو انجام میدم.

دیشب من یه فرصت پیدا کردم برای وصل شدن به نت. ساعت 10 نشستم و 2 و 30 دقیقه ی نصف شب بلند شدم...

امـــــــــروز نمــــاز صبـــــحم قضا شد ...

 یه غم بزرگی نشسته توی سینم. خیلی دارم اذیت میشم... میدونید چرا؟ آخه من خیر سَرَم با نوشته هام سعی می کنم خیلی ها رو با خدا آشتی بدم، ولی ... امروز خودم برای یکم خواب بیشتر، با خدا قهــــر کــــردم!

هرچند قهر من با خدا (نه خدا با من) چند ساعت بیشتر طول نکشید، ولی یک لحظش هم یه عمر میگذره برای آدم...

مـــــن خودم رو تنبیه کردم که تا 1 ماه به اینترنت سر نزنم ! و نخواهم زد ان شاالله... سیم کابل رو هم دادم به داداشم و بهش گفتم تا 1 ماه دیگه به من تحویل نده ...

چقدر خوبه که آدما توی همچین موقعیاتی بیان و خودشون رو با چیزایی که دوست دارن محروم کنن. اونوقته که ثابت می کنیم که : « ...

یه جورایی یه مطلب دیگه مثل مطالب دیگم توی ادامه مطلب...

حتما نظرتون رو دربارش بگید!!

ادامه مطلب

نوشته شده در  دو شنبه 25 دی 1386برچسب:دردنوشت,ناگفته ها,نماز صبح,چند نگفته,,ساعت 2:37 بعد از ظهر  توسط علیـــرضا 

 تلاوت قــــرآن به سبک وهابیت !!

عکس داغ و تازه !!!

 


منبع خبر : شیعه نیوز - http://www.shia-news.com/fa/news/48958

نوشته شده در  یک شنبه 24 دی 1391برچسب:تلاوت قرآن به سبک وهابیت,ناگفته های قرآن,ناگفته ها,چند نگفته,,ساعت 2:8 بعد از ظهر  توسط علیـــرضا 

 

 خیلی جــالـــبه !!

 

نوشته شده در  یک شنبه 24 دی 1391برچسب:گوگل,ناگفته های گوگل,چند نگفته, گوگل به حرف میاد,روز قیامت,,ساعت 1:41 بعد از ظهر  توسط علیـــرضا 

 لبــــــاس !! 

 شاید کمی طـنــز ! 

این مطلب، یه نوشته ی خودمونیه! به اولش نگاه نکنید که با کلام خدا شروع شده وسطاش جالب میشه ! تونستید حتما بخونیدش !

--------------------

 

 

 

خــدا توی قرآن (سوره ی اعراف آیه 26) گفته : «ای فرزندان آدم یقیناً برای شما لباسی که عورت های(عیب های) شما را بپوشاند و لباسی که زیب و زیور شما باشد نازل کردیم و لباس تقوا بهتر است ... »

اولین بار وقتی داشتم ترجمه ی این آیه رو میخوندم فکر کردم که خب خدا لباسی رو رو یاد آور شده بهمون که میپوشیم ، که شکرش رو به جا بیاریم، یعنی چی که یه دفعه گفته : و لباس تقوا بهتر است !!! ؟؟

به جایی نرسیدم، و گذشتم ازش. چند بار دیگه هم به این آیه برخورد کردم؛ باور کنید بازم هیچی نفهمیدم و رد شدم ...

تا چند روز پیش ...

یه لحظه فکر کردم که بابا! خــدا منظورش احتمالاً لباس ظاهری نیست. یعنی لباس های مختلف برای آدم ها نازل شده(بهتره بگیم که وجود داره) که با اونها نقص هاشون رو می پوشونن. البته انتخاب این لباس ها بسته به تصمیم آدم ها داره. توی این آیه خدا صفات خوب رو میگه ولی میشه این برداشت کلی رو از این قضیه کرد؛ یعنی چیزی که حداقل به ذهن بنده ی حقیر میاد.

خب. لباس ها انواعی داره و افراد مختلف از لباس های مختلف استفاده می کنن.

لباس های رایجی که ما آدم های امروزی (اولیش خودم) ازشون استفاده میکنیم برای پوشوندن نقصمون عبارتند از :

لباس دروغ: که با اون اشتباهاتی که کردیم میپوشونیم، رویاهامون رو با اون به دیگران به شکل حقیقت نشون میدیم(خالی بستن)، پدر و مادر و معلم و مدیر رو دودر می کنیم... (پیچوندن خودمون) و کلی چیزای دیگه که میدونید و میدونم !!!

لباس غیبت: که با اون سعی میکنیم: ...

بقیش توی ادامه ی مطلب !

ادامه مطلب

نوشته شده در  سه شنبه 12 دی 1391برچسب:ناگفته ها,چند نگفته,آخرت,آیا آخرت وجود دارد,علیرضا,,ساعت 1:24 قبل از ظهر  توسط علیـــرضا 

  سلام رفقا !  ت عشق به خدا. عشق.خدا.محبت.طراو

خب توی ادامه روش بندگی رسیدیم به نوع سوم بندگی !

این افراد خدا رو برای خودش عبادت می کنن. شاید بگید که برای خودش یعنی چی؟! جواب اینه که اینا انقدر خدا رو توی زندگیشون حس کردن که دیگه اصلاً عشقشون شده بندگی برای خدا. همش دنبال این میگردن که ببینن چجوری میتونن کاری کنن که خدا بهشون نگاه کنه و مورد لطفش قرار بده! در به درد دنبال جلب رضایت خدا هستن. (چون من یکی عین خودتونم میدونم که پیش خودتون فکر میکنین که اینا چجوری این طور شدن که دغدغشون شده بندگی و اینجور چیزا !؟؟؟؟).

ببینید چند تا راه وجود داره که خدا رو بیاریم توی زندگی روزمرمون. من راه اصلی رو میگم. که یقین دارم که خلأ این دوره و زمونست. اون راه اینه:

بـــا خـــدا حرف زدن!

توی این دوره و زمونه بیشتر آدم ها دنبال همزبون میگردن... یکی که ... بقیش رو توی ادامه مطلب بخونیـــد !

ادامه مطلب

نوشته شده در  سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:بندگی و ناگفته ها,چند نگفته,ناگفته ها,بندگی,انواع بندگی,زندگی و بندگی,عشق به خدا,فقط خدا,,ساعت 11:43 بعد از ظهر  توسط علیـــرضا 

 دیــــــدی  دیـــگـــر...

جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای خوب زندگی کردن خواست. عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید : چه می بینی؟ گفت: آدم هایی که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه میگیرد. بعد آینه ی بزرگی را جلوی پنجره آورد و دوباره از وی پرسید: بگو حال چه می بینی ؟ گفت: خودم را می بینم. عارف گفت: ولی دیگرن را نمی بینی؟

آینه و پنجره هردو از یک ماده اولیه ساخته شده اند و آن چیزی نیست جز "شیشه"

اما در آینه لایه ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی بینی. این دو شیء را با هم مقایسه کن...

وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می بیند و به آنها احساس محبت می کند. اما جیوه (یعنی ثروت) زمانی که پوشیده می شود، تنها خود را می بیند.

تو تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش را از جلوی چشمانت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان داشته باشی ....

 

نوشته شده در  یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:دیدی دیگر,ناگفته ها,چند نگفته,,ساعت 4:4 بعد از ظهر  توسط علیـــرضا 

     آندستهآدم ها !!!

همه دوست دارن که همیشه باشند. همیشه زندگی کنند. با این که می دونن که نمیمونن ولی بازم میخوان توی همینی که هستن بیشتر باشن ... خیلی عجیبه!

بقیش در ادامه مطلب!

ادامه مطلب

نوشته شده در  جمعه 19 آبان 1391برچسب:ناگفته ها,چند نگفته,آخرت,آیا آخرت وجود دارد,علیرضا,,ساعت 10:52 بعد از ظهر  توسط علیـــرضا 

   خجالت از ...؟!

یکی از ناگفته هایی که اکثرمون از یاد بردیم اینه که اگر توی قیامت ازمون بپرسن چرا فلان کار رو کردی؟: مثلاً با فلان دختر بودی یا پسر یا چرا اون فیلم رو نگاه کردی یا چرا...

خجــــالت نمی کشیم؟!

جلوی پیامبر، جلوی  امیرالمومنین،جلوی حضرت زهرا، جلوی امام حسین و حضرت عبّاس ...

اگر عذابمون هم نکنن همین که جلوی این بزرگان و یکی یکی گناهانمون رو نام ببرن، از خجالت آب نمیشیم که هیچی! آبی هم نمیمونه که بخواد زمین بریزه!

واقعا تواناییش رو داریم که اونجا جواب بدیم؟!!!

 

نوشته شده در  دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:قیامت,ناگفته ها,چند نگفته,امامان,,ساعت 4:29 بعد از ظهر  توسط علیـــرضا 

سلام عرض میکنم خدمـــت شما دوستان عزیز

عذر خواهی می کنم بابت تاخیر پستی که داشتم. نائب الزیاره ی شما عزیزان در کربلای معلی بودم...

این پستمون صرفا برای اوناییه که به صوت و نواهای دلنشین خیلی علاقه مند هستند و با اونا آرامش میگیرن. این لینکی که گذاشتم لینک دعای فرج با صدای استاد اباذر واحدی هست. استاد قرائت و ترتیل بنده که الان در آمریکا مشغول تبلیغ هستند. واقعا نوای دلنشینی دارند و مطمئن باشید بعد از شنیدن این دعا آرامش میگیرید... قول میدم. این دعا رو هم توی استودیوی اسلامی آمریکاشون ضبط کردند ! فقط خواهش میکنم اول توی این لینک گوش کنید و بعد دانلود کنید ...

شک نکـــــنید که لذت خواهید برد...

یاعـلی.

http://s1.picofile.com/file/7463083117/alhuma2.wma.html

نوشته شده در  یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:اباذر واحدی,دعای فرج,امام زمان,ناگفته ها,چند نگفته,نــــاگفته ها,استاد واحدی,,ساعت 5:58 بعد از ظهر  توسط علیـــرضا 
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد